خدا مرا ز غم عشق تو جدا نکند منو جدایی از عشق تو خدا نکند
گرانبهاست غم عشق یوسف زهرا خدا بر دل ناقابلی عطا نکند
الا ای آنکه جانم با صفا گردد ز یادت نما یک گوشه چشمی بر گدای خانه زادت
گدایان با امیدی به درگاه تو آیند به درب خانه کوبند که دیدارت نمایند
******************
آسمون عصرای جمعه مثه من بهونه گیره بارونه گریه باهات حرف میزنه که خیلی دیره
سر زلفت میبره قلب فرشته ها رو غارت می دونم که می شکنی هر چی بت با یک اشاره ات
مادر تو دل غمینه، خون جدت رو زمینه دل زینب بی قراره، مادرت چشم انتظاره
******************
عمریست
که از حضور او جا
ماندیم
در غربت سرد خویش تنها ماندیم
او منتظر است تا که ما
برگردیم
ماییم که در غیبت کبری ماندیم
گر راه ندارم به حریمت نظری کن تا معتکف سایه دیوار تو باشم
من بی مایه که باشم که خریدار تو باشم حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
دستی که بجز دامن لطف تو نگیرد چشمی که فقط طالب دیدار تو باشد
این دیده که نیست قابل دیدار روی تو چشمی دگر بده که تماشا کند تو را
زخمم به جگر زن که دوایی نپذیرد دردی به دلم بخش که بیمار تو باشد
سوزم به درون نیست که پیوسته بسوزد خوابم ببر از دیده که بیدار تو باشد